نقش شانس در اسلام
شانس در اسلام

نقش شانس در اسلام

نقش شانس در اسلام

در فرهنگ شیعی ما چیزی به نام شانس وجود ندارد. هیچ چیز در عالم از روى تصادف و اتفاق رخ نمى دهد. همه چیز در نظامى متقن، متکى بر سلسله علل خویش هستند. ولى ما از آن جایى که علل را نمى شناسیم، نامش را تصادف و شانس مى گذاریم.

اگر پرده از روى سلسله علل کنار رود، خواهیم دید که هیچ چیز اتفاقى وجود ندارد، گرچه برخى از این علل از اختیار و علم ما خارج باشد. بنابراین باید کوشید تا با فراهم کردن اسباب و عوامل در هر زمینه اى، به ایجاد بخت و شانس پرداخت؟! خوش شانسى و بد شانسى، بیشتر از آن که معلول علت هاى ناشناخته باشد، دستاورد تفکر و اندیشه هر شخص درباره خویشتن است. کسى که به هر دلیلی، خود را همواره بدشانس مى داند، طبیعتا عملى متناسب با آن بروز مى دهد و زمینه ساز بدشانسى خویش مى شود.

در یک تحقیق میدانی برای اثبات اینکه آیا شانس و بخت آن گونه که عامه مردم اعتقاد دارند، وجود دارد، دانشمندان دو گروه را که به عقیده خودشان یا به عقیده دیگران، خوش شانس یا بدشانس بودند، انتخاب کردند و به هر کدام یک کتاب دادند و لابه‌لای یکی از برگه‌های کتاب، سند یک خودرو را قرار دادند. جالب است بدانیم که اکثر کسانی که به خوش‌شانس بودن شناخته می‌شدند، وقتی برگه را دیدند واکنش نشان دادند و در مورد آن از مسؤولین امر سؤال کردند و اکثر کسانی که بدشانس شناخته می‌شدند، بی تفاوت از کنار آن گذشتند و با این استدلال که مگر می‌شود به همین سادگی به کسی یک خودرو بدهند، مسئله را جدی نگرفتند.

محققان نتیجه گرفتند که آدم‌های خوش‌شانس کسانی هستند که از همه فرصت‌های مثبت زندگی استفاده کرده و بی‌اعتنا نمی‌گذرند، ولی بدشانس‌ها در واقع آدم‌های تنبل و بی‌توجه هستند.

بهره‌مندی از فرصت‌های نیک، نیازمند تفکر، شناخت، همت و اراده است و کسی که اهل تفکر، همت و تلاش نیست، از بسیاری از مواهب زندگی محروم می ماند. البته بر اساس آموزه‌های دینی، عوامل دیگری هم در پدیدآمدن فرصت‌ها و امکانات نیک و بد تأثیر حقیقیی دارند. عمل صالح یا گناه، اخلاق خوب یا بد و نیز مصالحی که خداوند درباره بندگانش آگاه است و به سبب آن، به برخی انسان‌ها چیزهایی را می‌دهد و برخی را از آن محروم می‌کند، از عوامل بهره‌مندی یا حرمان معرفی شده‌اند که بحث و بررسی هرکدام، دفتر جداگانه‌ای را می‌طلبد و این نوشته مجال پرداختن به آن را ندارد.

اساساً ذهن آدمی کارگاه تولید فکر است که از منبعی به نام ضمیر ناخود آگاه سرچشمه می گیرد. ضمیر ناخود آگاه نمی تواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد ولی چنان قدرتی دارد که اگر از آن غافل شویم می تواند سرنوشت ما را به دست گرفته و آن را به هر جایی که دوست دارد ببرد؛ در حقیقت نوع و کیفیت زندگی اوست اندیشة زیبا و مثبت می تواند بهشتی در زندگی انسان بسازد هم چنانکه اندیشة منفی و یأس آور می تواند جهنمی در زندگی او خلق کند انسانها همان خواهند شد که در اندیشه آنند؛ بنابراین این آینده هر کس در گرو چگونگی نگرش او به زندگی است.

موفق ترین انسانها کسانی هستند که توانسته اند در ذهن خود اندیشه های مثبت داشته باشند آنان که می پندارند قادر نیستند در واقع مثبت نگری را کنار گذاشته و در جنبه های منفی وقایع تمرکز کرده اند. در حقیقت ضمیر ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به آن هستیم؛ بنابراین ما را به سمت گریه کردن می کشاند و ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا می کنیم که در نهایت علت آنرا پیدا می کنیم (ناخودآگاه آنرا پیدا می کند) و گریه می کنیم انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد. در مورد شانس هم همینطور است؛ وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم.

فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند و همین طور هم بدشانسی. هر انسانی که معتقد است بسیار بد شانس است همیشه بدشانسی می آورد. بین افرادی که می شناسیم خیلی ها را می بینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بد شانسی می آورند. بنابراین کلید خوش شانسی یا بدشانسی در افکار و کردار ما نهفته است.

فرصت های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوش شانس مرتبا با چنین فرصت هایی برخورد می کنند، درحالی که افراد بدشانس نه. افراد بدشانس عموما عصبی تر از افراد خوش شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت های غیرمنتظره را مختل می کند. در نتیجه، آنها فرصت های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می دهند.

افراد خوش شانس آدم های راحت تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می بینند. افکار از چنان قدرتی برخوردارند که می توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابراین باید به خود بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیتها و کامیابی های بزرگی دست یابیم. برای این کار لازم است این موارد را در زندگی عملی سازیم.

۱- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم. مثلا صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوید، می‌توانید به انگیزه‌ی مثبت و صمیمانه‌ی جدیدی فکرکنید و بگویید: «من از امروز، بهتر استفاده می‌کنم. من نباید امروز را تلف ‌کنم»؛ سپس شب، پیش از خواب، ببینید چه کرده‌اید و از خود بپرسید: «آیا از امروز چنان‌که می‌خواستم، استفاده کردم؟» اگر چنین بوده، باید خوشحال باشید وگرنه اعمال خود را در آن روز نفی‌کنید و ذهن‌تان را به‌سمت مثبت‌شدن تقویت کنید.
۲- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راههای تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
۳- لیستی افکار منفی خود را در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم. در مورد فکری که بیان نمودید مضرات و آسیب های آنرا در صفحه ای یادداشت کرده و از این مورد به عنوان عامل انگیزشی در جهت حذف آن فکر بهره گیرید. مثلا کم شدن ارتباط با دیگران، ناراحتی روانی خود، بدبینی به دیگران و…
۴- به ندای منفی درونی خود و تلقین های مخرب و نگران کننده ی دیگران بی توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم. برای اینکار مواردی را نسبت به آنها حساس هستید و افکار شما را درگیر می کنند را در جدولى بنویسید و سعی نمایید حساسیت خود را تقلیل نمایید موارد انجام یا تخلف در هر روز را یادداشت نموده و همواره سعى بر تقلیل موارد تخلف نمایید.
۵- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبه های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبث نگر شویم.
۶- با خوش بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه های جدید مثبت شکل گیرند.
۷- هر روز صبح که از خواب بر می خیزیم با نگاه کردن به یک منظره یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما الله روز خود را با نشاط و خوش بینی آغاز کنیم.
۸-از افراد منفی نگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار نا خوشایند و منفی می شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
۹- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
۱۰- به لحظات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
۱۱- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.
۱۲-به قدرت بی کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
۱۳- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
۱۴- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم(فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است. )
۱۵- هرگز شعار «خواستن، توانستن است» را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می رسیم.
۱۶- برای تغییر اوضاع و شرایط نا مساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می توانیم آنها از بین ببریم.
۱۷- از انزوا و گوشه گیری که باعث ایجاد افکار منفی می شود دوری و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.
۱۸- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
۱۹- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده ایم به رختخواب نرویم.
۲۰- ضمناً به تلاوت قرآن و خواندن نماز بیشتر بپردازید که به فرموده قرآن: نماز را در طرف روز بپا دارید و در ساعات تاریکى شب که البته خوبى و نیکى هاى شما زشتى ها و بدکاریها را از میدان بیرون مى برد(هود، آیه۱۱۴) اجرای راهکارهای تقویت تفکر مثبت هیچ هزینه ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مرتبط نمی شوند. فقط این شعار را فراموش نکنیم: «اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی مان متحول می شود.» بنابراین اجرای راهکارها را از همین حالا شروع کنیم و آن را به فردا موکول نکنیم، زیرا ممکن است فردا هرگز نیاید.

دیدگاهتان را بنویسید

بستن منو
×
×

سبد خرید

بستن پنل