بهترین سال زندگی تو (قسمت دوم)
بهترین سال زندگی تو - دارن هاردی

بهترین سال زندگی تو (قسمت دوم)

بهترین سال زندگی تو (قسمت دوم)

از بین تمام افکاری که تجربه و کنترل میکنید، یک فکر هست که میتواند عمیقا و روز به روز زندگی شما را متوحل سازد و آن هم سپاسگزاری است. توجه به داشته هایتان گام مهمی در هدف گذاری برای رسیدن به خواستههایتان است.

فرمول فرآیند آفرینش: ما از زندگی چیزی را میگیریم که میآفرینیم. به همین سادگی، درست است ؟

همه ما از موجودات خلاق و آفریننده ای هستیم. همه ما به طور یکسان، برهنه، آسیب پذیر و نادان به دنیا میآییم. از آن لحظه به بعد هر چه برای خود میآفرینیم در زندگی ما متجلی میشود.

اطلاعات ورودی => فکر => انتظار => آفرینش => نتایج زندگی

به هرچه فکر کنیم همان به انتظار ما از اتفاقی که میافتد تبدیل میشود. خوب یا بد، افکار ما تاثیر قدرتمندی بر زندگی ما دارند. به همین دلیل بسیاری از کتابهای خودیاری بر قدرت افکار متمرکز شده اند:

بیندیشید و ثروتمند شوید، قدرت افکار مثبت، تو همانی که میاندیشی، جادوی فور بزرک و … به همین دلیل است که به هرچه بیندیشی، همان هم پیش میآید.

– میخواهید ذهنتان و فرآیند خلاق بر فراوانی متمرکز شود ولی توجه کنید که “ذهنیت فراوانی از شناخت و قدردانی از داشته هایتان و آنچه که هستید به دست میآید”.

فواید محسوس و مداوم سپاسگزاری:

سلامتی: تحقیقات ثابت کرده که سپاسگزاری مکرر سلامت جسمانی و عاطفی و هیجانی ما را بهبود میبخشد و استرس، نگرانی، ترس، اضطراب و شرایط همراه با این هیجانات مثل فشار خون، افسردگی، بیماری قلبی و نقص در سیستم ایمنی را کاهش میدهد.

سپاسگزاری میتواند زندگی شما را حفظ و بر طول عمرتان بیفزاید.

6-روابط:

شرکای رمانتیک ما معمولا ۸۰ درصد نیازهای ما را بر آورده میکنند. با این حال بیشتر مردم روی آن ۲۰ درصدی که کم دارند متمرکز می شوند. بنابراین، سرانجام غمگین و شکست خورده میشوند. متاسفانه، بسیاری از افراد برای یافتن آن ۲۰درصد در یک نفر دیگر رابطه خود را ترک میکنند. و آنچه میابند فرد جدیدی است که او هم تنها ۸۰ درصد از نیازهایشان را برآورده میکند، تفاوت تنها در دو نوع نیاز و انتظارات آنها از شریک قبلی آنان است.

کلید کار، تمرکز بر آن ۸۰ درصدی است که شریک و رابطه زناشویی شما به صورت درست، شگفت انگیز و زیبا به شما ارائه میدهند. دیدگاه مثبت شما چگونگی و رفتار، تعامل با فرد مقابل و حمایت شما از شریکتان را تغیر میدهد و شریک شماهم به این رفتار مثبت تر شما با مهربانی پاسخ خواهد داد. سپاسگزاری و قدردانی میتواند روابط را بسازد و عمیق کند.

ثروت:

وقتی ذهن خود را با فراوانی همسو میکنید، کم کم ایدههای جدیدی رشد نیکنند و فرصتها بسترهای مناسب رشد و دور و بر خود را میبینید. نگرش مثبت شما شیوه راه رفتن، صحبت کردن و تعامل با این دنیا را تغیر میدهد. دیگر هم فکران و افراد همسو نیز این حس مشترک را میبینند و به شما میپیوندند. سپاسگزاری شما را ثروتمند میکند.

سپاس گزاری یک انتخاب است:

تنها با رعایت نظم میتوانید سپاسگزاری را به عادتی مثبت تبدیل کنید. با تمرین مداوم، سپاسگزاری همان فراوانی، ثروت، شادی و سلامتی را میآفریند که تا کنون آن را غیر ممکن میدانستهاید.

برای خلق فراوانی ابتدا باید برکات و نعمات از پیش داشته خود را شناسایی و از وجود آنها قدر دانی کنید. اگر بر نداشته ها متمرکز شوید، همان چیزهایی را به وجود میآورید که با آنها همسو و هماهنگ است.

برای آن که ورق برگردانید، به فراوانی و نعمتی که از پیش مالک آن هستید فکر کنید. این نگرش یا ذهنیت اکنون برکات بیشتری را به زندکی شما جذب میکند. زندگی بیرون شما کم کم زندگی جدید درونی شما را منعکس میکند.

(( در هنگام ابراز قدردانی و سپاسگزاری، هرگز نباید فراموش کنیم که بالاترین شکرگزاری با بیان کلمات نیست بلکه زندگی کردن و عمل کردن به آنها است ))

 جان.اف.کندی 

● یادتان باشد که شباهتها یکدیگر را جذب میکنند. حالت ذهنی فراوانی کارگاه مناسبی است برای نبوغ خلاق درونی شما تا جادوی خود را نشان دهد.

((هیچ چیز نمیتواند انسانی دارای نگرش ذهنی درست را از دستیابی به هدفش باز دارد، و هیج چیز روی کره زمین به انسانی با نگرش ذهنی اشتباه کمک نمیکند.))

“توماس جفرسون”

پیش از آنکه اهداف جسورانه خود را اعلام و جدولی برای دستیابی به آنها تهیه کنیم، بیایید ابتدا به طور دقیق مشخص کنیم در کجا قرار داریم و میخواهیم چه زمینه هایی را بهبود ببخشیم و به چه چیزهایی احتیاج داریم. به دو دلیل این موضوع گام مهمی به شمار میرود.

ابتدا طرح و برنامه ای برای زندگی خود بسازید:

پیش از آنکه برنامهای برای زندگی خود بریزید، برنامه زندگی شخصی خود را آماده کنید. ابتدا ببینید چه نوع از زندگی را میخواهید، میخواهید کجا زندگی کنید، چه نوع افرادی اطراف شما باشند، میخواهید شبها و آخر هفته ها کار کنید؟ میخواهید سفر کنید؟ چه قدر و به کجا ؟ میخواهید هر شب برای شام در منزل خود باشید؟ میخواهید مسیر رفت و آمدتان کوتاه باشد؟ هر روز در چه نوع محیطی میخواهید در رفت و آمد داشته باشید و چگونه لباس بپوشید؟ این سوالات را از خود بپرسید. سپس کسب و کار و طرح حرفهای خود را مطابق با آن نعیار بسازید. برنامه کاری خود را متناسب با برنامه زندگی خود بریزید و برعکس.

((زندگی بدون تعادل سلامتی شما را به باد میدهد. زندگی بی تعادل و روح و معنویت شما را نابود میکند. زندگی نامتعادل ثروت و شادی شما را از بین میبرد. بنابر این چیزهایی را پیدا کنید که تا در همه زمینههای زندگی به شما انگیزه بدهد. موفقیت شما به این بستگی دارد.)) “جیم ران”

گام چهارم:

برگه تعادل شما:

فهرست ده امتیازی برای هدف گذاری:

این دستورالعمل ها شما را به واسطه تغییراتی جزئی و به ظاهر ناپیوسته، زیرکانه هدایت و کمک میکند که در حین نوشتن اهدافتان آرزوها و الهامات خود را به نتایح دلخواه تبدیل کنید.

۱.فقط به هدف خود فکر نکنید – آن را روی کاغذ بیاورید:

کم رنگترین جوهرها قدرتمندتر از قویترین ذهنها هستند. تا زمانی که اهداف خود را روی کاغذ ننوشته اید، آنها در هیاهو و هیجانات مشکلات جدید، چالشها و تصمیمات گم میوشند. مزاحمهای بیرونی را حذف کنید.

(( طرح و برنامه خود را بنویسید، لحظهای که آن را بنویسید، شکل دقیق از خواستهای نا محسوس خواهید داشت ))

“ ناپلئون هیل”

۲.واقعیت را به تعلیق درآورید:

وانمود کنید که این فقط یک بازی است، و شما مدتی در خیال خود بازی میکنید. اجازه دهید آن غولی که در درون سما خوابیده بیرون آمده و بازی کند.

(( آن فکری که شما را به اینجا رسانیده، نمیتواند شما را به جایی که میخواید بروید، برساند.)) “ آلبرت آنیشتاین”

یادتان باشد، درباره توانایی یا ارزشمندی خود برای داشتن یا دستیابی به هرچه ذهن شما تصور میکند پیش داوری نکنید. به افکارتان اجازه دهید جاری شوند.

۳.بزرگ فکر کنید:

افراد معمولی که به افراد فوقالعاده موفق و متحول کننده دنیا تبدیل شدهاند، این را بارها اثبات کردهاند. هر چیزی را که بتوانید به طور شفاف تجسم کنید و از ته دل بخواهید در قلمرو امکان شما قرار میگیرد.

(( هرچه را که ذهن درک و باور کند، میتواند آن را بدست آورد.)) ” ناپلئون هیل”

ذهن شما به اندازه اهداف شما اهمیت نمیدهد. اگر اهداف کوچک انتخاب کنید، به اهداف کوچک میرسید و اگر اهداف بزرگ مشخص کنید بازهم به آنها میرسید و میزان زمان، انرژی و نیروی حیات برای کسب اهداف بزرگ و کوچک با هم یکسان است. پس به دنبال اهداف بزرگ باشید!

9 ((هدفهای خود را خیلی پایین و کوچک در نظر نگیرید. اگر به جیز زیادی احتیاج ندارید، چیز زیادی هم نمیشوید.)) ” جیم ران ”

۴.مثبت حرف بزنید:

در این دستورالعمل، مواردی انتخاب کنید که میخواهید به سمت آنها بروید و مالک آنها شوید، نه چیزهایی که میخواهید از آنها فاصله بگیرید. مثال:

((من تا اول ژوئن به وزن دلخواه هفتاد کیلوییام مبرسم.)) در برابر (( میخواهم بیست کیلو وزن کم کنم))

یا (( تا آگوست سال آینده درآمدم یک ملیون دلار خواهد بود.)) در برابر (( میخواهم از شر بدهی خلاص شوم))

یا (( رابطهای عاشقانه، محترمانه و صمیمانه با همسرم دارم)) در برابر (( میخواهم ازدواجم را اصلاح کنم))

۵.عبارت خود را با کلمات《 من … هستم 》 بیان کنید: جملات خود را با ضمیر اول شخص بسازید و ((من … هستم)) نه ((من میخواهم … باشم))

اگر هدف شما این هدف باشد: (( میخواهم ملیونر شوم ))، انرژی خلاق شما فقط روی آن هدف متمرکز میشود، یعنی میلیونر شدن. اما اگر بگویید: (( من در تاریخ سی و یکم دسامبر سال بعد یک میلیونر هستم، قدرت خلاق شما بر آفرینش آنچه حقیقی اعلامش کردید کار میکند.))

۶.مطمئن شوید که آن اهداف خواسته شما هستند:

بسیاری از مردم اهدافی را تعیین میکنند که فکر میکنند باید داشته باشند، نه اهدافی که خواست خود آنان است. اجازه ندهید ایده آل های خانواده، همکاران یا جامعه یا انتظاراتشان آرزوهایتان را به شما تحمیل کنند. در حقیقت اگر اهداف مکتوب شما از صمیم قلب شما سرچشمه نگرفته اند روح خلاق شما به هیچ روش بر تولید آنها کار نمیکند.

خسته شده و دچار وهم میشوید کا آدمی نالایق و شکست خورده هستید. در حقیقت شما با موفقیت از آن چه روح درونی شما واقعی نمیخواسته دوری کرده اید.

((بزرگترین خطر برای ما تعیین اهداف بزرگ و نرسیدن به آنها نیست، بلکه انتخاب اهداف کوچک و رسیدن به آنها است.))

” میکل آنژ “

۷.اطمینان حاصل کنید اهداف شما با ارزشهایتان همسو است:

برخی اهداف ارزش دنبال کردن ندارند. مهم است مطمئن شوید که ارزشهای اصلی خود را فدای دستیابی به وعدهای کم ارزش نمیکنید. اهداف باید مناسب ارزشها، استانداردها و خواسته های شما باشند. اگر با ارزشهای اصلی شما همسو نباشند، محال است به آنها علاقمند بمانید و به آنها علاقمند بمانید و به آنها بپردازید.

((موانع نمیتوانند بر من غلبه کنند. هر مانعی راه حلی دارد. کسی که به ستارهای متصل است، نظرش را تغیر نمیدهد.))

” لئوناردو داوینچی ”

۸.از جنگیدن نترسید:

بدون جنگ ما همه چاق، تنبل و بی حرکت میشویم و هدف، علاقه و قدرت خود را از دست میدهیم. همه به دشمنی قوی و ارزشمند نیاز دارند. به این موضوع فکر کنید.

● جوکر دشمن بت من است.

● جالوت دشمن داوود بود.

● مایکروسافت دشمن اَپل است و حالا اَپل دشمن مایکروسافت.

● حتی خدا هم دشمنی به نام شیطان دارد. دشمن خوب دلیلی برای جنگیدن به شما میدهد. شما را سوق میدخد تا به عمق برسید و از مهارتها، استعدادها و تواناییهای تان تا آخرین حد آن استفاده کنید.

“بنابر این شما را با این فکر به چالش میکشم”: میخواهید برای چه بجنگید؟ چه چیزی را به عنوان دشمن کارتان، خانواده تان، جامعه تان یا دنیایتان ببینید ؟

۹. باورهای محدود کننده را رها کنید:

داستانی را درباره توله سگی شنیدم که صاحبش او را سالها با قلادهای شش متری به درختی میبست. هنگامی که سگ کوچولو سگهای دیگر را میدید و به اندازه درازای قلاده خود به طرف آنها میدوید. او دقیق میدانست تا چه فاصله ای میتواند دور شود. سرانجام روزی صاحب سگ دلش به رحم آمد و تصمیم گرفت قلاده را از گردن سگ باز کند. به جای آن که قلاده را کاملا باز کند فقط آن قلاده را از درخت باز کرد و قلاده دور گردن سگ باقی ماند. صاحب سگ فکر کرد سگ بی مهابا، شاد و آزاد خواهد دوید. وقتی سگ دیگری آمد، سگ کوچولو بلند شد و به طرف او دوید اما در کمال تعجب وقتی سگ به جایی رسید که طول طناب قلاده قبلی تمام میشد، یعنی درست در جای همیشگی، توقف کرد. سگ کوجولو آزاد بود، اما این را نمیدانست.

۱۰. نترسید:

به عنوان آخرین دستور العمل از شما میخواهم این متن از کتاب ((مارین ویلیامسون)) با عنوان ((بازگشت به عشق)) توجه کنید.

((جدی ترین ترس ما این نیست که نالایق و بی کفایت هستیم. عمیق ترین ترس ما این است که ما بی حد و مرز فدرتمندیم. این نور و روشنایی ماست که بیشتر از هر جیزی ما را میترساند، نه تاریکی ما. از خود میمرسم، من چه کسی هستم که با استعداد، با شکوه و عظمت، زیرک و شگفت آور باشم؟ در واقع چه کسی نیستید؟ شما بتده قدسی خداوند هستید. داشتن نقش و عملکردی کوچک به دنیا خدمتی نمیکند. جمع و جور کردن و کوچک زندگی کردن هیچ چیز جالبی ندارد که باعث شود دیگران در اطراف شما احساس نا امنی نکنند. ما همه برای درخشش آمدهایم، کاری که بچه ها میکنند و به دنیا آمده ایم تا شکده خداوند را که درون ماست متجلی سازیم. این فقط مختص عده ای ویژه نیست، در درون همه هست، و هنگامی که اجازه میدهیم نور ما بدرخسد، نا خود آگاه به دیگران اجازه میدهیم آنان نیز بدرخشند. وقتی که از ترس خود رها شویم، حضور ما به طور خودکار دیگران را آزاد میکند.))

12-طرح بزرگ: آماده اید ؟

درواقع این قسمت آسان است. پیش از این دوره نیدانستید چهطور هدف گذاری کنید و فهرست خواستههای خود را برای سال بعد تهیه کنید.

قسمت دشوار فرایندی است که ما سپری کردهایم تا به اینجا رسیدهایم. پیش از این درباره اهمیت هدف گذاریها صحبت کردیم. ما موانع و موفقیتهای قبلی را مرور کردیم و آهنربای جادویی سپاسگزاری را روشن کردیم. درباره این که واقعا چه کسی هستید و این که مهمترین خواسته زندگی شما چیست فکر کردیم و بررسی کردیم که زمان خود را تاکنون چطور سپری کردید. ما به زودی فرمول دقیق ((چگونه بهترین سال زندگی خود را داشته باشید)) را اعلام میکنیم.

 

■ چالش کشیدن استعداد درونیتان، غلبه بر باورهای محدود کننده و روح بخشی به رویاهایتان است.

کنترل اهداف: آیا هوشمندانه هستند ؟ اکنون باید اهداف را بررسی کنیم و ببینیم آیا آنها را با دقت انتخاب کردهایم یا خیر. ابتدا: بپرسیم که آیا آنها SMART (زیرکانه و هوشمندانه) هستند ؟ بیایید آنها را بررسی کنیم:

دقیق: یک هدف دقیق به خوبی تهریف میشود به طوری که برای همه شفاف و واضح باشد. مثال: نا دقیق: از بدهی خلاص شوم. دقیق: کارتهای اعتباریام را دور بریزم و بدهی ۲۷۰۰۰ دلاری خودم را و همچنین وام دانشجویی ۳۳۰۰۰ دلاری ام را تسویه حساب کنم. اهداف خود را طوری تنظیم کنید که دقیق باشند.

ادامه در قسمت سوم

دیدگاهتان را بنویسید

بستن منو
×
×

سبد خرید

بستن پنل